کوچولوی ناز مامانی زودتر بدو بغلم

سلام فسقلی مامان که نمیدونم کجایی.این روزا سخت فکرم درگیر خونه ای که داریم میسازیم .هر روز میریم دنبال لوازم ساختمانی که نیاز داریم.مثل کابینت پکیج شیرالات..هر بار که میرم تا دفعه بعد که میریم کلی چیزاگرونتر میشه منم کلی غصه میخورم چون پول نداریم این همه خرج کنیم اونوقت واسه اومدن تو دیگه هیچی نمیمونه.تا الان چند تاوام گرفتیم و کلی قسط داریم هرچی فکر میکنم به این زودیا نمیتونی بیای پیشمون مگر اینکه خدا بخواد. دلم خیلی هواتو کرده زود بیا پیشمممممممم ...

فندق من ,مامانی توی نی نی سایت دوستای زیادی داره که همه حرفای همو میفهمیم درک میکنیم چون تقریبا همگی مشکلاتمون مثل همه.با ناراحتی هم ناراحت میشیم با شادیها شاد میشیم وقتی یکی مامان میشه همه از خوشحالی بال در میاریم ولی زمانی که یکی هم جواب ازمایشش منفی متاسف میشیم.خوبی این دنیای مجازی به اینه که تمام حرفایی که روی دلمون سنگینی میکنه با هم در میون میذاریم مثلا همین مساله ناباروری اگه اونجا نبود من تا حالا دق کرده بودم چون هیچکی از خانواده نمیدونه.وهمه حرفا رو دلم سنگینی میکرد . چند روزی بود که خیلی ناراحت بودم به خاطر خاله ارامی,اخه دوقلوهاش تو ماه 5 رفتن پیش خدا... بعد از کلی تلاش و درمانو عمل اینبار با مثبت شدنش داشت طعم مادر ...

سلام عزیزکم.امیدوارم هرجا که هستی خوب باشی.مامانی رو ببخش اگه خیلی وقته بهت سر نزدم.این مدت اصلا دل ودماغ نداشتم وقتی تو نیستی پیشم زندگیم شادی و نشاط رو نداره بعضی وقتا به خدا گله میکنم که چرا ما ادما رو اینجوری امتحان میکنه نمیدونم امتحانه یا عذاب یا حکمت...... البته منظورم فقط نبود تو نیست من به خیلی روشهای دیگه هم امتحان پس دادم... خوشحال بودم که تو میای و زندگیم عوض میشه ولی چرا ؟چرا؟بازم نمیشه ؟؟ چرای اینبار به خاطر خرج و مخارج و هزینه اومدنته که متاسفانه الان بودجه ای نداریم واسه درمان.... اخه میدونی خداروشکر ماداریم صابخونه میشیم و همه پس اندازو داراییمون رفت واسه خرید خونه و واسه اومدنت هیچی نمونده . نمیدونم تا کی بای...

تولد تولد تولدت مبارک سلام کوشولوی مامانی.امروز تولد باباییته.میخوایم یه جشن ٣نفره واسش بگیریم بزن کف به افتخارش هوررررررررررررررااااااااااااااااااا این کیک برای همسر خوبم   مهربونم عزیز دلم با همه وجود دوستت دارم و دعا میکنم همیشه سایت بالا سرم باشه وروجک مامان امروز بابایی مهربون ٢٧ سالو تموم کرده و رفت تو ٢٨ سالگی....... قول بده زودتر بیای و شادی زندگیمونوکامل کنی همیشه دوستت دارم بهترین  بهترینها .همسرم  بوووووووووووووووووووسسسسسسسسسسسسسسس ...

  ای پسر شیر خدا یا جواد       نور دو چشمان رضا یا جواد هرکه تو راراهبر خویش جست  شک نبود هست به راهی درست   ...

تا حالا شده به این فکر کنید واسه چی میایم واسه چی می ریم چه زیباست این بازی سرنوش ت .زندگی یه شوخی خنده دار که فقط خود ادم میفهمه .چه داغون این زندگی چه قدر بی رحمه ولی یه چیزو خوب می دونم ادما تقاس کاراشونو تو همین دنیا میدن ای کاش فقط وقتی اتفاق بدی برامون می افته به دست تقدیرو قسمت نزاریم کمی به عقب تر بریم ببینیم با کی چی کار کردیم یه بار امتحان کنید (نمی دونم تقاس چه کاریم و دارم پس میدم )اخ کم اوردم به خدا   ...

کسی به خدا گفت اگر سرنوشت مرا تو نوشتی پس چرا آرزو کنم؟ خدا گفت:شاید نوشته باشم هر چه ارزو کند...... ...