نفس ماماننفس مامان، تا این لحظه: 8 سال و 1 ماه و 4 روز سن داره

کوچولوی ناز مامانی زودتر بدو بغلم

دلتنگم برای کودکی

دلم گرفته از دنیا ..دلم گرفته از زندگی ..دلم گرفته از ادمهایی دور و برم..دلتنگم برای عزیزانم که دیگر نیستند..دلتنگم می خواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان ها که : پدر تنها قهرمان بود . عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد بالاترین نــقطه ى زمین، شــانه های پـدر بــود ... بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادر های خودم بودند . تنــها دردم، زانو های زخمـی ام بودند. تنـها چیزی که میشکست، اسباب بـازیهایم بـود و معنای خداحافـظ، تا فردا بود ...
5 فروردين 1393

آغاز سال 93

امروز پنجمین روز از بهار است سالی جدید و بهاری نو سال 92 باهمه خوبیها و بدیها باهمه آغازها و پایانها با همه دلتنگیها , شادی ها و غمها ,و با  همه چشم انتظاریها و غصه خوردنها وصبوری کردنها به پایان رسید....    و اینک وارد سال جدید سال 93 میشویم . . . ولی باز هم دونفره بودیم بر سر سفره هفت سین .نمیدانم تقدیر من در سال اسب چیست؟امیدوارم هرچه باشد خوب باشد .سلامتی و خوشبختی در راس همه چیز ..   عیدتان مبارک ...
5 فروردين 1393

فرشته اسمانی

  مینویسم برای دخترم برای کودکم که در قلب من آشیانه کرده .من کودکم را در قلبم پرورش خواهم داد در انجا رشد خواهد کرد اما بیشتر یا کمتر از یک نوزاد که 9 ماه در رحمه مادرش است نمیدانم!! فقط میدانم که با وجودش است که قلب من میتپد . من یک فرشته آسمانی را خواهم داشت   ...
1 بهمن 1392

برای عزیز ندیده ام

  من خواب دیده ام که کسی می آید من خواب یک ستاره ی قرمز دیده ام و پلک چشمم هی می پرد و کفشهایم هی جفت میشوند و کور شوم اگر دروغ بگویم من خواب آن ستاره ی قرمز را وقتی که خواب نبودم دیده ام کسی می آید کسی می آید کسی دیگر کسی بهتر کسی که مثل هیچ کس نیست...   فروغ فرخزاد     ...
19 آبان 1392

یا امام حسین

امشب ,شب سوم محرمه.جمعه روز همایش شیر خوارگان حسینیه.پارسال نذر کردم اگه امسال حاجتمو گرفتم هر جوری هست امسال میرم به مراسم .ولی نشد ولی خدا نخواست. دلم شکسته دلم گرفته خدااااااااااااااااااااااااااااااا چرا داری همه درا رو روم میبندی به خدا تحملشو ندارممممممممممم.اخه این چه ازمایشیه ؟؟چه گناهی به درگاهت مرتکب شدم که با من این کارو میکنی؟ الان که دارم تایپ میکنم گریه امانمو بریده. چند سال پیش که انقدر زجر کشیدم اونم تو محرم بود به امام حسین پناه بردم الانم دوباره محرمه  باید بفهمم به خاطر همون مساله نمیتونم بچه بیارمممممممممممممم یا امام حسین کمکمممممممممم کن تر جدت کمکممممممممم کن .التماستون میکنم کم اوردم کم اوردممممممممم ...
15 آبان 1392

تصمیم جدید

سلام به همه دوستای گلم و فسقلی خودم. این روزا ی کم حالم بهتره چون میخوام ی تصمیم مهم بگیرم و دارم با اون تصمیم وقتمو میگذرونم.چه تصمیمی؟؟عجله نکن میگم ,ولی مطمینم بعضیا خیلی تعجب کنن من و همسرم داریم به این فکر میکنیم که یک بچه رو بیاریم و به فرزند خوندگی قبول کنیم مدتیه دارم به این فکر میکنم که شاید فرشته ما حتما نباید از پوستو خون و استخونه ما باشه بلکه میتونه از قلب من از احساس من باشه .وقتی خداوند به ما انسانها قدرت محبت کردن داده و چیزی که به عشق منتهی میشه پس میتونیم این عشق و محبت رو به فرزندی که از قلب من متولد میشه ابراز کنم. هر کار خدا حکمتی داره فکر کنم تو این هیچکس شک نداره شاید حکمت بچه دار نشدن ما هم این ب...
18 مهر 1392

درد و دل 2

بازم دلم گرفته البته در نبود تو دیگه طبیعیه حالو روز من غیر از این نمیتونه باشه .خیلی تنهام میدونی چیه همه از من ,تو رو میخوان و من نمیدونم باید چی بگم .خوشگلم حتی دوستامون بدون تو به ما سر نمیزنن اخه تو که نیستی من هیچی ازتو ندارم بگم هیچ عکسی ندارم بذارم حتی اون دوستامون که قبلا میومدن بهمون سر میزدن و وبلاگتو میدیدن حالا مامان شدن ما رو یادشون رفت . میبینی چقدر تنهااااممممممم. چرا تنهایی های مامانو میبینی و نمیای پیشم؟؟؟ خیلی از وبلاگ مامانایی که 1ساله اپ نکردن روزانه بازدیدیشون خیلی بالاست چون همه منتظرن ی عکس و مطلب ببینن ولی هیچکی دوست نداره بیاد جایی که سوت و کوره .من از اونا گله ندارم بلکه از تو گله دارم که به فکر من نیستی به فکر دل...
11 شهريور 1392